سامانسامان، تا این لحظه: 5 سال و 13 روز سن داره

سامان جان به چشمان مهربانه تو می نویسم حکایت بی نهایت عشق را

جان منی از این عزیزتر نمی شود....

هفت ماهگی

هفت ماهگیت مبارگ گل بهارم چه زیباست که جدایی و وصل در کنار هم قرار گرفته اند، از درون من جدا شدی و به آغوشم وصل شدی، دلبندم امروز هفت ماه است که از اولین دیدارمان می گذرد، چگونه مرا مسحور خودت کردی که حتی لحظه ای بی تو قرار ندارم؟ چگونه مرا عاشق کردی که بدون دیدن رخ زیبایت، جهان را در تاریکی مطلق می بینم، قلب من، همه وجودم، با تو به اوج عاشقی رسیدم… ♥♥♥♥♥♥♥♥♥♥♥♥♥♥♥♥♥♥♥♥♥ ...
27 آبان 1398

تولد داداشی

امروز تولد داداشی هست و ما کلی سوپرایزش کردیم اخه داداشی عاشق تیم بارسلونا هست شما هم مثل همیشه زحمتت رو دست مامان جون بود که من و بابایی بتونیم تند تند کارامون و کنیم البته زحمت داداشی هم رو دست مامان جون بود 😊بعد از ظهر با هم همراه بابا جون اینا اومدین و داداشی کلی سوپرایز شد  تولد ۹ سالگیت مبارک مرد با جذبه ی من  اینم دلبر کوچکم که کلی بهش خوش گذشته♥♥♥ ...
15 آبان 1398

اولین دندون

هفت ماهه ی شیرینم رویش اولین مرواریدت مبارک فدات بشه مادرت کلی منو بابایی و داداشی رو خوشحال کردیم 🥰🥰🥰🥰 ممنون که مثل همیشه صبوری کردی مبارکت باشه گل خوشبوی بهارم💋💋 ...
10 آبان 1398
1